کد مطلب:125052 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:256

سخن ناشر
بسم الله الرحمن الرحیم

حسن و حسین را كه كه بر ایشان درود و سلام و بیكران الهی باد باید یك روح و جان در دو بدن دانست.

چه اگر حسین در صحرای كربلا به دست میزبانان و دعوت كنندگان خود تشنه و عطشان شهید گشت، حسن قبل از او به دست امین خانه ی خویش، همسرش! مسموم و جگرپاره گردید.

اگر حسین به تكلیف جد و پدرش با یاران اندك به جنگ دشمن رفت و پسر معاویه از عدم بیعت وی هراسناك بود، پیش از آن حسن و قصدش به جنگ لرزه بر اندام معاویة بن ابی سفیان كه لعنت ابدی بر این پسر و پدر و جد باد افكنده بود.

و اگر مخالفین نهضت حسین از اتلاف نفوس مسلمین دم می زدند و سؤال می كردند: خونهایی را كه جاری گشته، حسین چگونه پاسخ می دهد؟ پس از آن زمان بود كه مخالفین دوراندیشی حسن مدعی ترس آن حضرت از جنگ با معاویه و خانه نشینی و عافیت طلبی حضرتش بودند و هیچ یك در بیان و گفتار خود كوچكترین پروایی از خالق یكتا نمی كردند.



[ صفحه 8]



و عجیب تر آنكه جیره خواران یزید، حسین را خارجی (از دین صفوف مسلمین) خواندند بعد از آنكه مزدبگیران و سرسپردگان معاویه، حسن را متهم به تفرقه و جنگ طلبی و انشقاق در صفوف مسلمین كردند.

مقام سبط اصغر، حسین را در خلافت بر حق پدر و جدش پایمال كردند و به همان ترتیب كه قبلا امام و خلیفه ی بر حق، سبط اكبر، حسن را منكر شدند. با یزید زمانی دست دوستی و بیعت دادند كه یك دهه پیشتر، بالاتر از آن طوق بندگی پدر نابكار و دغلكارش را بر گردن انداخته بودند.

صحبت آن نیست كه حسین كشته ی دشت نینواست و حسن مسموم در خانه؛ كه شهادت كدام سردار دلخراشتر و مظلومیت كدام تنها و بی كس جان گدازتر؟ بلكه اگر نیك بنگری سراسر بزرگی و آقامنشی و سروری همراه با مظلومیت خاص این دو سبط بزرگوار به چشم می خورد و چگونه می توان دو شاخه ی طوبی را از هم جدا دانست؟!

از آن مهمتر، مگر دیگر اشخاص این خاندان مظلوم، جفادیده، مقتول،....، و بی كس و تنها نبودند؟ مگر آن پیامبر رحمت، محمد مصطفی كه درود و سلام خداوند بر او و خاندان پاكش باد نبود كه در كمال قدرت و اختیاری كه دارا بود، به هنگام رحلت و شهادت مانع از ثبت وصیت او شدند؟ مگر آن زهرای مرضیه كه درود و سلام خداوند بر او باد نبود كه سیدة نساء العالمین من الاولین و الآخرین مرتبت داشت و در مقام



[ صفحه 9]



احقاق حق آن طور مظلومانه مورد ضرب و شتم و اسائه ی ادب قرار گرفت و در بیت الاحزان خویش و در تنهایی می گریست و از سایبانی هم بر او دریغ ورزیدند كه لعنت ابدی بر ظلمه ی او باد؟ مگر علی مرتضی نبود كه با آن سفارشات روشن و مكرر رسول گرامی اسلام در حفظ حقوق سروری و امامت وی، آن طور ناجونمردانه مورد هجوم قرار گرفت و تنهایی و گله ها و شكایتهایش را درون چاه بازگو می كرد؟ مگر حسین بن علی....؟ مگر علی بن الحسین....؟ و مگر...؟

كه این خاندان همگی سردارانی تنها و مظلوم هستند كه اگر جز این بود دنیا فردوس برین بود و نیازی به مأوی و منزلگاه ابدی نبود، كه دیگر كسی توان ظلم نداشت كه دیگر....

و بیداری تنهایی را با خود همراه دارد و الا آنان كه در خواب به سر می بردند، همگی با هم مسلكان خود هستند كه خواب و غفلت، خود راه و طریقی و بسا اوقات كه آن، مسلكی اختیاری است و مفری برای رهایی از مسؤولیتها.

و آنان كه بیدارند، با خدای خویشند و عجب تنهایی شگفتی! كه سر در آغوش رفیق اعلی دارند و با چنین محضری به حضور چه كس دیگری نیاز دارد ولی خدا؟!

حسن بن علی همچون دیگر اعضای این بیت والاتبار، در زمان امامت خویش، هوشیارترین و بیدارترین سردار است؛ همان بیداری كه پدرش برای او به ودیعت نهاد. همان بیداری كه موجب تنهایی علی و خانه نشینی آن تك سوار عرب، آن شیر بیشه ی مردانگی و شجاعت و



[ صفحه 10]



عزت و شرافت و ایثار گردید. ظلم و ستم بر همسر یگانه اش را دید و دست به شمشیر نبرد كه اصل دین رسول خدا پایدار بماند. تصرف به ناحق مسند خویش را شاهد بود و بساط غاصبین را به یك حركت خیبری بر هم نریخت كه بساط دین ثابت بماند.

و با این باور، آقای جوانان بهشت، سبط اكبر، ابامحمد، حسن بن علی، حضرت امام مجتبی را كه درود و سلام خداوند بر او و خاندان پاكش باد بیدارترین سردار دانستم.

نگارشی كه در پیش روی دارید، مختصری از شرح حال آن بزرگوار و آن اسوه ی فضیلتها و كرامتها می باشد كه برادر فاضل، محقق ارجمند و نویسنده ی توانا، كه خداوند وجود امثال ایشان را فزونی بخشد، آقای حسین استادولی دست به قلم برده در حد آشنایی ابتدایی خواننده ی علاقمند به این خاندان پاك، نكاتی را آورده اند و امید است كه در فرصتی كافی این چكیده را بسط داده دل اهل عرصه ی عشق را به نور شناخت و معرفت این سرور و خاندانش روشن تر نمایند.

سخن آخر آنكه شرط ادب به پیشگاه آن سبط اكبر ایجاب می كند كه به دیده ی دقت خوانده شود و اقتداء به فضایل آن امام همام گردد.

و از محضر آن امام معصوم تمنای آن دارم كه عجز ما را بنگرد و قبول فرماید چرا كه او كریم اهل بیت است و از خاندانی شریف و باعظمت و مشمول این بیان شیوا:



[ صفحه 11]



و الحق معكم و فیكم و منكم و الیكم و انتم اهله و معدنه

و حق با شما در خاندان شما و مبداش از شما و مرجعش به سوی شماست و اهل حق و معدن حق و حقیقت شمائید

و میراث النبوة عندكم و ایاب الخلق الیكم و حسابهم علیكم

و میراث نبوت (علوم آسمانی و اسرار وحی الهی) نزد شماست و بازگشت خلق به سوی شما و حساب خلایق بر شماست

و فضل الخطاب عندكم و ایات الله لدیكم و عزائمه فیكم

و فیصل حق از باطل نزد شما خواهد شد و آیات عظمت الهی نزد شما و عزائم اسرار نبوت در خاندان شماست

و نوره و برهانه عندكم و امره الیكم من والاكم فقد والی الله

و نور خدا و برهان او نزد شما و امر خدا مربوط به امر شما. هر كه شما را مولای خود شناخت خدا را مولای خویش دانسته

و من عاداكم فقد عاد الله و من احبكم فقد احب الله و من

و هر كه شما را دشمن داشت خدا را دشمن داشته و هر كه شما را دوست داشته خدا را دوست داشته و كسی كه با شما

ابغضكم فقد ابغض الله و من اعتصم بكم فقد اعتصم بالله

كینه و خشم ورزید با خدا خشم و كینه ورزید و هر كه چنگ به دامان (پاك) شما زد به ذیل عنایت خدا چنگ زده است

انتم السبیل الأعظم و الصراط الا قوم و شهداء دار الفناء

شمایید راه راست خدا و گواهان دار دنیا (برای آخرت) و شفیعان عالم قیامت و (برای ابد) شمایید رحمت سرمد.



[ صفحه 12]



و شفعاء دار البقاء و الرحمة الموصولة و الآیة المحزونة و

و آیت و نشان پوشیده در گنجینه ی (علم ازلی كه فقط شما بدان دسترسی دارید) و امانت و ودیعه ی لوح محفوظ الهی

الآمانة المحفوظة و الباب المبتلی به الناس من اتیكم نجی

و درگاه امتحان خلق. هر كس رو به سوی شما آورد، نجات ابد یافت و آنكه از این درگاه پر فیض دوری گزید و روی

و من لم یأتكم هلك. الی الله تدعون و علیه تدلون و به

برتافت به هلاكت رسید. شما خلق را به خدا می خوانید و بر طریق او دلالت می كنید و به خدا (به حد كمال انسانی خود)

تومنون و له تسلمون و بامره تعملون و الی سبیله ترشدون و

ایمان دارید و در امور خویش تسلیم او و مطیع فرمان و عامل به امر او هستید و به راه خدا خلق را هدایت كرده

بقوله تحكمون. سعد من والاكم و هلك من عاداكم و خاب

و به كلام او حكم می كنید. دوستدار شما به سعادت رسید و دشمن شما نابود گردید و منكر مقام شما جز ضرر چیزی ندید

من جحدكم و ضل من فارقكم و فاز من تمسك بكم

و جدا شده ی از كشتی نجات شما در دریای تباهی فروغلطید. آن كه به شما تمسك جست، پیروز گردید و پناه آورده ی و به شما

و امن من لجا الیكم و سلم من صدقكم و هدی من اعتصم بكم

ایمن از آلام گردید و هر كه شما را تصدیق كرد، سلامت یافت و آن كه به دامان طاعت شما دست زد، هدایت یافت

من اتبعكم فالجنة مأویه و من خالفكم فالنار مثویه

و هر كه از شما پیروی كرد، در بهشت جادوانه منزل یافت و هر كه به راه خلاف شما شتافت، به آتش دوزخ مسكن ساخت.

و من جحدكم كافر و من حاربكم مشرك و من رد علیكم فی

و منكر و مخالف (ولایت و امامت) شما كافر و هر كه با شما به جنگ برخاست، مشرك است و آن كه حكم شما را رد كرد

اسفل درك من الجحیم

در قعر و پست ترین دركات جهنم قرار دارد.

فرازهایی از زیارت جامعه ی كبیره



[ صفحه 15]